فرهنگ دهخدا

اردی بهشت

[اَ / اُ بِ هِ] (اِ) در اوستا، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و کلمهء مرکب به معنی بهترین راستی است. مؤلف برهان آرد: معنی ترکیبی این لغت به معنی مانند بهشت باشد چه ارد به معنی شبیه و مانند آمده است و چون این ماه وسط فصل بهار است و نباتات در غایت نشو و نما و گلها و ریاحین تمام شکفته و هوا در نهایت اعتدال، بنابراین اردیبهشت خوانند (!). رجوع به شمس اللغات و جهانگیری و غیاث اللغات شود. و بیرونی در آثارالباقیه (ص 219) آرد: و معنی هذاالاسم الصدقُ خیر و قیل بل هُو منتهی الخیر. || (اِخ) نام یکی از امشاسپندان در آئین ایرانیان باستان که در جهان مینوی نمایندهء پاکی و تقدس و قانون ایزدی اهورمزداست و در جهان خاکی نگهبانی آتش با اوست و نیز نگهبانی دومین ماه هر سال و سومین روز هر ماه بدو سپرده است. بقول بندهشن (فصل 27) گل مرزنگوش به او اختصاص دارد. ایزد آذر و ایزد سروش و ایزد بهرام از یاران اردی بهشت شمرده شده اند و ایندرا که بقول بندهش و دینکرت، دیو فریفتار و گمراه کننده است، دشمن بزرگ و رقیب او است. در گاتها اردیبهشت در میان امشاسپندان رتبهء اول را دارا است ولی در دیگر بخشهای اوستا رتبهء او پس از بهمن است. مؤلف برهان آرد: نام فرشته ای است که محافظت کوهها کند و تدبیر امور و مصالح ماه اردیبهشت تعلق بدو دارد... در این روز نیک است بمعبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن و بجنگ و کارزار شدن - انتهی. و در شمس اللغات آمده است: فرشته ای که تدبیر کوهها و روز اردی بهشت بدو متعلق است و او ربّالنهار [ ظ: النار ]است. و رجوع بجهانگیری شود. بیرونی در آثارالباقیه (ص 219) آرد: «اردیبهشت هو ملک النار و النور و هما یناسبانه و قد وکله الله بذلک و بازاله العلل و الامراض بالادویه والاغذیه و باظهار الصدق من الکذب و المحق من المبطل بالایمان التی ذکروا انّها بینه فی الابستا.» :